سخنی با سیسی

سلام سلام

چشم به هم زدیم یه آذر دیگه هم از راه رسید هر چند که میدونم خیلی هم سال راحتی برات نبوده ولی خب هر چی که بود به خوبی و خوشی پشت سر گذاشتی و به عنوان یه دوست خیلی خیلی خوشحالم که روز به روز موفق تر سرحال تر و البته بزرگتر شدی. میبینی 18 سالگی هم تموم شد 🙂 

خیلی از حرفایی که دربارت میخوام بگم رو قبلا گفتم مثل تاثیر گذاریت روی ما، سخت کوش بودن و پشتکارت، نا امید نشدنت ،و البته خلاقیتت و اون طوری که زیبایی ها دنیا رو میبینی. یه موقع ها از چیزای کوچیک مثل یه خیابون عکس میندازی و حاضرم قسم بخورم هیچ وقت زیباتر از اون موقع نمیشده.🥹

نمیخوام دوباره فلش بک بزنم به سختی هات ولی مگه بجز اینه که همونا مارو میسازه؟میدونم انسان تو زندگیش کم از این سختی ها نداره و خب تو هم راه زیادی در پیش داری که از صمیم قلبم امیدوارم این سختی ها کمه کمه کم باشه هرچند که میدونم هر چی باشه چیزی نیست که از پسش بر نیای.

در نهایت دوست دارم به عنوان موسفید گروه یه نصیحت بکنم بهت هر چند که در اندازش نیستم و تو صلاح خودتو از هر کسی بیشتر میدونی ولی میگم. بنظرم اون جاهایی از زندگیت که فرمون رو دادی دست دلت خوشحالتر و سرزنده تر از قبل شدی مثل وقتی یهویی تصمیم گرفتی تو کتابخونه کار کنی. نمیخوام بگم همیشه بیشتر احساسی عمل کن و منطقی نباش ولی بنظرم بازم یه موقعی که شرایطش بود دلی برو جلو میدونی همیشه قرار نیست خوب باشه ها ولی از من بپرسی میگم ‌می‌ارزه 👌

امیدوارم سرت رو درد نیاورده باشم همیشه شاد و خوشحال و سرزنده و البته موفق و پیروز باشی. و جا داره اینجا کلی آرزوی های قشنگ برای رابطتت با اقا کامیار باکلاس بکنم آرزو دارم رابطتتون پر باشه از محبت و عشق و کلی لحظات زیبا و خاطرات ناب و در کنار هم کلی روزای خوی رو سپری کنید.🥰